دو روز گذشت!
از دوسالگی نوشتنم
از دو سالگی دست بر نوشتن بردن!
ثانیه ها
دقایق
ساعت ها
می گذرند ...
گذشتند از وقتی که نبودی......بودم.....آمدی.......ماندم...........نیستی....
هنوز روزها می گذرند بی تو
هنوز می نویسم بی تو
این خانه ی من با آسمانی خاکستری پوشیده است
که دو سالگی اش را جشن می گیرد ... بی تو!
با دو روز تأخیر!!
یگانه نجات دهنده وراهبر ملت ایران آقا پروفسور ؛ابراهیم میرزایی؛
بنیانگذار سازمان ؛علم حق و عدالت؛
www.alamehaghvaedalat.com
www.nazaratemardomi.com
parsayan11@gmail.com
نظرات رو تایید نکن به این شرط همیشه بهت سر می زنم
من هم خوشحال می شوم که شما رو لینک کنم و همیشه به من سر بزنی
من هم اگه خدا قبول کنه سیدم
سلام عزیز
آپم
به نام خدا
سلامممم....خوفییییییی؟
مریم جوونم زود بیا که دعوا سره اینه که کی اول بشه تو وبلاگم...آخه آپ کردماااا.....
بعدشم تبریک.....خسته نباشی جیگر:قلب
یا حق!
سلام...تولد وبلاگتون مبارک...ارزو می کنم قلمتون همیشه توانا باشه...
دفتر دلتنگیهای من هم به روز است...
سلام
خوبی؟
تولدش مبارک
امیدوارم پاینده باشی
آپم
الهی مرا مدد کن تا دانش اندکم نه نردبانی باشد برای فزونی تکبر و غرور نه حلقه ای برای اسارت و نه دست مایه ای برای تجارت بلکه گامی باشد برای تجلیل از تو و متعالی ساختن زندگی خود و دیگران
سلام . بی نظیر بود .
خوشحال میشم به من هم سر بزنید .....
سلام دوست گلم..
ببخشید که دیر بهتون جواب دادم چون شما به اشتباه برای مطلب هفته گذشته کامنت گذاشته بودید و فکر کنم نوشته این هفته منو ندید...
خیی خوشحال میشم اگه اسم وبلاگ من رو بین دوستانتون بگذارید و از اینهمه لطف و محبت شما نسبت به خونه کوچکم سپاسگذارم....
صلام.!
مبارک باشه ! ...
گاهی وقت ها همینه! باید کسانی بیان و برن تو زندگی آدم ! بدون اینکه تغییری ایجاد کنند!!
شعر زیبایی بود مریمی
با
با
ی
نویسنده: ღ♥ღ رسول ღ♥ღ
قدر تو رو هیچ کس نمی دونه
جز فرشته های آسمون
سلام
*•.¸¸¸.•`¯* *•.¸¸¸.•`¯**•.¸¸¸.•`¯* *•.¸¸¸.•`¯**•.¸¸
یکی را دوست می دارم
ولی افسوس که او هرگز نمی داند
نگاهش می کنم شاید بخواند از نگاه من
که او را دوست مید ارم
ولی افسوس که او هرگز نگاهم را نمی خواند
به برگ گل نوشتم من ترا من دوست میدارم
ولی افسوس او گل را به زلف کودکی آویخت تا او را بخنداند
به مهتا ب گفتم مهتاب سر راهت به کوی او
سلام من رسان بگو تو را من دوست میدارم
ولی افسوس یکی ابر سیه آور تا ماه تابان را بپوشاند
صبا را دیدم گفتم صبا دستم به دامانت
بگو از من به دلدارم ترامن دوست می دارم
ولی افسوس و صد افسوس ز ابر تیره برقی جست
که صد قاصد میان ره بسوزاند
کنون وامانده از هر جا
دگر با خود کنم نجوا
یکی را دوست میدارم
---------------------------------
خوشحال شدم از آشناییت
موافقی برا ی تبادل لینک و شروع یک دوستی؟
***********************************
آپم