زیبایی ات مضاعف می شود
آنگاه که نور چراغها
یکرنگی خیس تو را
می ستایند
آنگاه که شب٬ سرد
عابران٬ فراری
سقفهای کوتاه٬ پناهگاه
غافل از تو٬ همه
تو امّا
در تار و پود همه!
تو می ریزی!
و هم رقص دوستانت
-دوستان نیلی ات-
سقوط می کنید!
سقوطی ژرف
باران!
زیبایی ات مضاعف می شود
آنگاه که می نشینی آرام
روی پلکهای بسته ام
باران!
پی نوشت:
وقتی عاشق خاک باشی، عطر هوایش مستت کند، تکیه گاهت باشد ستونهای تمّدن اش...
دیگر وقتی پرچمش را آن بالا می بینی، احساس می کنی به بلندای آسمان اوج گرفته ای
سلام دوست قدیمی..زیبا بود...باران و بوی کاهگل و وطن...مدتهاست حسی نیست...ممنون که سر زدی...و یکشنبه!
سلام.
واقعا زیبا بود مخصوصا این قسمت:
سقوط می کنید...سقوطی ژرف...
راستی تولدت مبارک دوست هم ماه من! آبانی.
امروز هم تولد من بود.
سلام
خسته نباشید...
میبینم که کماکان اکتیو هستید....ماشاالله...
نیست مرا جز یک آرزو
کامیابی...وصال...
شاد باشی و در پناه حق
سلام:
خیلی زیبا بود، با اینکه من هیچ وقت با بارون نتونستم کنار بیام، البته بوی خاک خیلی حال میده، به خصوص اگر تو یه کوچه باغیه با انتها قدم بزنی،
دوست زیبا نویسم، بهروزم و منتظر حضور زیبایات....
سلام مریم عزیز
به به دست شما درد نکنه . می خوای دیگه سر نزم بهتون ؟ چرا خبر نمی کنین ؟ آهسته میری آهسته میای که چی ؟ ...
از بارون گفتین که من بی نهایت دوسش دارم و روز های بارونی واسم بهترین روزهاست . براوو بی نظیر بود این کار . بعد از یه مدت کوتاه دوباره شعری گفتین که به دلم نشست . زیبا بود . هم از نظر لطافت های شاعرانه و هم پیام . کاملا؛ سرراست و واضح ادا شد . اسم این نو کارها رو کارهای شیرین میذارم مثل کارهای مرحوم مشیری . یه جای این شعر هم منو یاد مرحوم اخوان ثالث انداخت ( شعر زمستان ) هر چند این شعر می تونه واسه زمستان باشه ( و البته پاییز ) ولی خفقان و تیرگی رو نشون نمیده... آنگاه که شب . سرد و .... رو میگم
شروعی زیبا داشتی مثل برخی از کارهات که همیشه جز نکاتی بوده که منو جلب میکرده.
اونجایی هم که از کلمه همه در پایان یه بند استفاده کردی منو یاد شعری انداخت که هر فکر میکنم به خاطرم خطور نمیکنه.
اما اینب ندی که با ؛ تو میریزی ؛ شروع شد تا پایان بند ضعیف بود البته نسبت به استواری و زیبایی جمل های پیشین میگم کاش رو این قسمت بیشتر کار میکردین . فکر میکنم که شعر رو طوفانی شروع کردین و به اینجا که رسید کمی مکث کردین و همین باعث شد که کار افت کنه ( البته میگم که گمون میکنم )
در مورد بند آخر هم نظر خاصی ندارم . اما تو این اثر شاهکار رو این بند میدونم که البته بند اول هم هستش .
آنگاه که نور چراغ ها
یکرنگی خیس تو را
می ستایند
...
تعبیر زیبایی بود ... یکرنگی خیس !!! جالبه که یه کسی بیاد و به خود بارون بگه خیس . آخه بارون خودش خیسه اصلا؛ آخره خیسیه . ولی نگاه شما جالب بود که اونچه که من و ما ندیدم دیدین.
راستی یه سوال : شما شعر رو از این تصویر الهام گرفتین یا اینکه شعر رو سرودین و بعد تصویر رو متصل کردین ؟
هر وقت آپ کردین ( یا به قول بچه ها آپیدین ) خبرم کنین لطفا؛
ببخشید از نقد و نظری که داشتم هر چند که ناقص و دست و پا شکسته بود...
همیشه سبز و سر خوش و سر بلند باشین
سلام مجدد
خواهش میکنم. لطف داشتین در مورد شعر من .
الان که می خوندم نظر قبلیمو دیدم کلی غلط تایپی داره... شما ببخشید . پاسختون در مورد سوال من که گفتم از تصویر الهام گرفتین پاسخی دادین که لطف کردین . ولی خب معمولا؛ خیلی ها هستن که آتیش یه شعر رو با جرقه ی یه تصویر حالا عکس یا فیلم شروع میکنن . البته این چیز بدی نیست چون جرقه از هر جا و هر چیزی می تونه باشه مهم زبونه های آتیشه که تا کجا و چی رو می سوزونه ...
بله اون ؛ سقوطی ژرف؛ که معنای عمیقی همچون اسمش داره می بایست بهتر و دقیقتر ساخته و پرداختش می کردین .
منتظر کارهای بعدی تون هستم.
موفق باشین
سسسلام
سسلام
ممنون از حضور پر انرژیت
باز باران با ترانه...
زیبا بود
شاد باشی و در پناه حق
سلام
چه قشنگ
دوستان قدیم رو فراموش کردی!
الان تهرانم و هوا بارونیه
سلام
تولد گذشته مبارک
میدونی چیه تولدت که نبودم
بعد آمدم دیدم چیزی ننوشتی فکر کردم حتما اشتباه کردم که تولدت بوده!
ببخشید
شاد شاد