رمان و...حرفهایم!

«زندگی جای دیگری است» اثری است از «میلان کوندرا». قصه ی زندگی یک شاعر اما نه یک زندگی به سبک معمول. «میلان» از آغاز پدید آمدن شاعر، روحیه و خصلت های انسانی و جزئیات زندگی او را تحلیل می کند. در واقع از او یک قهرمان می سازد. شاعر به جزئیات توجه خاصی دارد و این، چیزی است که باید از کتاب آموخت. «میلان کوندرا» در گوشه ای از کتاب عبارات زیبایی می آورد:

«دوست داشتن یک آدم جذاب و کامل و باظرافت، کار مشکلی نیست. چنین عشقی چیزی نیست جز عکس العمل ناچیزی که خودبخود در مقابل زیبایی - که خود اتفاقی است - پایدار می شود. اما عشق واقعی دقیقاً می خواهد از موجودی ناکامل، محبوبی را بیافریند که بیشتر وجودی انسانی است تا وجودی کامل.»

این جملات را می توان در عرض یک دقیقه خواند و یک ماه تمام درباره اش تأمل کرد! درسهای زیادی دارد جملاتی که از او نوشتم. شاید به اندازه ی یک کتاب بیارزد.

«زندگی جای دیگری است» وجود یک شخصیت دگرگون شونده را خوب شرح می دهد اما متفاوت و قدری غریب است.

«کلام» جادوی زندگی انسانی است. جادویی که می تواند گاهی معجزه بیافریند و گاهی مانع بوجود آمدن یک معجزه شود. می تواند یک زندگی را دگرگون کند. تا حالا برایتان پیش آمده با یک جمله، تأثیر عمیقی در آینده و زندگی دوستی داشته باشید؟ جایی که باعث شود به تک تک کلمات گفته شده تان بیاندیشید و جایگاه اصلی آنها را میان گفتارتان پیدا کنید؟ و یا حرفی از کسی که خیلی برایتان ارزش دارد و قبولش دارید بشنوید و آنچنان بهتان بربخورد که حتی یک لحظه تحمل دیدنش را نداشته باشید و قید همه ی چیزهایی که روزی بهشان علاقه مند بودید و همه ی زیبایی های اطرافتان را بزنید؟ و روزهای بعد به این فکر کنید که مثلاً من آدمی بوده ام که برخلاف افراد دور و برم عمق مطلب را می فهمیدم و از دیدگاه دیگری به زندگی نگاه می کردم. که مثل این و آن زندگی را در رفتن ها و آمدن های بیهوده و ماندن های بی ارزش ندیده ام . که مفهوم زندگی را در قدم زدن با معشوقه ای خلاصه نکرده ام. که چنان بوده ام چنین کرده ام و تفاوت مهمترین ارجحیت من نسبت به دیگران بوده. همه ی اینها درست خب که چه؟ پس چگونه تأثیر پذیری ام چنان بوده که لااقل برای چند دقیقه یا چند ساعت و یا چند روز مرا از هدفم دور ساخته؟ اگر این نکته بینی را نداشته باشید شاید برای چند سال و بلکه برای همه ی عمر از دنیا جا بمانید. جادوی کلام تا به حدی است که شبیه یک ریسک عمل می کند. خودم تأثیر کلام را به وضوح دیده ام. این اتفاقات زیاد می افتد مخصوصاً برای کسی که مثل من لااقل بین دوستانش معتمد باشد. بین دوستانی که برازنده ی نام مقدس دوست هستند و برایم ارزشی بزرگ دارند -که البته کمتر از انگشتان دو دست هستند- دوستی را سراغ ندارم که رازی را در دل داشته باشد و به من نگفته باشد مگر اینکه رمزی باشد بین خودش و خدایش و نه هیچ بنی بشری. این را گفتم که به یاد تأثیر گذاری روی دوستانم بیفتم و کمی محتاط باشم. کلامم یک زندگی را واژگون نکند، اشکی را نریزد، دلی را نشکند، عشقی را بی اعتبار نکند، راهی را گمراه نکند...

شما هم سعی کنید

نظرات 10 + ارسال نظر
آرش چهارشنبه 9 اسفند 1385 ساعت 02:02 ق.ظ http://cocacola.blogsky.com

سلام آبجی مریم گلم
.
خیلی جالب و آموزنده و زیبا بود عزیزم
.
واقعا شرمند که دیر اومدم ، مسافرت بودم
نگی بی وفا شدماااااااااااا !!!
بازم شرمنده
مواظب خودت باش گلم
به امید دیدار ...
»»»-----(آرش)-----»

آرش چهارشنبه 9 اسفند 1385 ساعت 02:03 ق.ظ http://cocacola.blogsky.com

راستی !!!
.
اول شـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم

بهار (دختر غریب بارون) چهارشنبه 9 اسفند 1385 ساعت 02:19 ق.ظ http://www.baharebarooni.mihanblog.com

سلام عزیزم
خیلی متنت زیبا بود گلم
غمهات کوتاه
بهار بارونی

خاطره چهارشنبه 9 اسفند 1385 ساعت 07:42 ق.ظ http://khaterehkh.blogsky.com

سلام مریمی جونم
من کتاب جهالتش رو خواندم
حتما این یکی رو هم می خونم
برام دعا کن

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 10 اسفند 1385 ساعت 05:49 ب.ظ

سلام

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 10 اسفند 1385 ساعت 05:49 ب.ظ

کتاب جالبی باید باشه

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 10 اسفند 1385 ساعت 05:50 ب.ظ

ممنون که معرفیش کردی

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 10 اسفند 1385 ساعت 05:52 ب.ظ

با حرفاتم در مورد جادوی کلام موافقم
آخه تاثیرش رو توی زندگیم دیدم
چوبشم خوردم!
امیدوارم تو تاثیرای مثبت روی دیگران داشته باشی

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 10 اسفند 1385 ساعت 05:53 ب.ظ

سعی می کنیــــــــــــــــــــــــــــــــــم!

[ بدون نام ] جمعه 11 اسفند 1385 ساعت 07:21 ب.ظ http://doxy.blogsky.com

ص..لام.!
ای مُهره مار ! ای راز نگه دار ! ای معتمد! ای...

تا نونجا که یادمه حرفی نزدم که یک زندگی رو واژگون کنم...چون دیگه اینقدر هم حرفم رو ملت تاثیر نداره!...
ولی مورد های بعدی رو...ای کم وبیش بوده...و لازم هم بوده!...

راستی سری نمیزنید...

با
با
ی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد