فوق العاده است! رمانی که تازه تمامش کرده ام را می گویم. بی سبب نیست که برنده ی جایزه ی بهترین رمان فارسی و بهترین کتاب سال و چند جایزه ی دیگر در سال 80 شده است. و اینکه در عرض 14 ماه چاپ نهم آن منتشر شده است. بعد از آن را خبر ندارم چون من همین چاپ نهم را خوانده ام. «چراغ ها را من خاموش می کنم» از خانم زویا پیرزاد. فکر می کنم اولین رمان ایرانی-فارسی باشد که به دلم نشسته است. بله اولین رمانی است از نویسندگان ایرانی که پسندیده ام و همه پسندیده اند. ولی چرا اینقدر دیر به دستم رسید؟ بهرحال از خواندنش خیلی راضی ام.
نویسنده به طرز شگفت انگیزی با ذهن خواننده ارتباط برقرار می کند و مخاطب را درگیر مسائل شخص اول داستان می کند. شاید این بزرگترین حسن نویسنده باشد که به طور کامل با ذهن انسانها آشناست و همچنین بر تأثیر آنی روی ذهن تسلط دارد. و این تأثیر بر اساس خواست مخاطب است و نه اجبار نویسنده.
به تمامی دوستان پیشنهاد می کنم مطالعه بفرمایید!
سلام مریم خانوم گل
.
یادش بخیر ( رمان پریچهر ، شیرین ، یلدا ، گندم و ... )
.
مخصوصا پریچهر
.
ببخشید دیر دیر میام
.
دیدم امروز اومدی یه سر زدی منم اومدم بهت یه سر زدم
.
به امید دیدار ... .
سلام
یادم نمیاد کی خوندمش
شاید ۴ سال پیش...میدونم خیلی قدیم بود
فکر میکنم اوایل چاپش بود اوایل برنده شدنش
راستش الان خیلی کم از داستانش رو به خاطر دارم
اما یادم میاد که قشنگ بود شاید دوباره خوندمش
فعلا پینگ مشکل داره همه مشکل دارند تا درست بشه
سلام مریم عزیز مرسی از معرفی این رمان... شاید به زودی زود خوندمش ولی قصه زندگی ما هم دست کمی از یک رمان نداره.....شاید هزاران رمان از فراز و نشیب های زندگی من یکی پر بشه........ حالا که بحث کتاب مورد علاقه شده
من تنها رمانی که خیلی به دلم نشست و هنوزم دوسش دارم رملن در خاک خفته نوشته الکساندر دوما است اگه تونستی بخونش ضرر نمیکنی ولی من نمیدونم الان چاپ مجدد شده یا نه....
به هر حال شاد و پایدار باشی
سلام مریم گلی من خوبی
ممنون که اومدی مریم حس خبر دادن به کسی نبود دو سه جا رفتم و به بچه ها گفتم آپم اخه اونورا نرفته بودم
ولی خب ببخشید ایندفعه آپ کردم زودی میام خبرت میکنم
بابت دیروز که نشد خونتون بیام شرمنده حرفای مهمونا کمی فراتر رفت و نشد که بشه تا ۸:۳۰ چت بودن خونمون(هههههه)
درباره پست خیلی جالبه بد یک روز که اومدم خونتون یا تو اومدی خوننمون هستم حرف میزنیم دربارش
و منم بعد بهت میگم چرا ندادی منم بخونم البته مریم نظر کارشناسانتم درباره کتاب عالیه
دیگه داری....................
سلامت باشی گلکم
حتما عزیزم...
چند سالی ست مرده ام .
ازتو می پرسم :
کلاغ ها هنوز هم
سیاه می پوشند و روزنامه ها مثل سابق آگهی تسلیت دارند ؟
جای من ، کجای جهان خالیست ؟
دیگه به من سر نمی زنی ؟[گل]
صلام.!
یادش بخیر یه زمانی تو خط خلیل جبران و چخوف بودم!
اما حالا کو وقت و حوصله!!
ما ۲تا کتاب استراتژی مدیریت با مبانی راهبردی سازمانی داریم...که هر کدوم به اندازه ۳ تارمان هستش!!
سلام گلم
خوش میزگره
میرم تره
راستی مریم فکر کنم واقعا آی دی جی میلم یادم رفته
آخرش مجبورم شامی . نهاری بیام خونتون تو که نمی یای
من بیام حداقلش خونتون
قربونت
به نام خدا
سلام مریم جوونم....! خوفی یا بهتری...؟
الهی من فدات شم...! مرسی که هوامو داری....!
حتما این کتاب و می گیرم می خونم....:دی
راستی نسی شیطون آپ کرده...! بدو بیا....:دی
یا حق!
سلاممم! بیا عزیزم
ll_nasrin_ll
به نام خدا
سلام مریم جوونم....! خوبی؟
مریمی چرا آپ نمی کنی....؟ تنبل شدی هااا....
من آپ کردم دوباره.... دوست داشتی بیا....! یا حق!
سلام
بلاگ زیبایی داری
من رومان خون نیستم