ای ستایش جاوید!

 

ای طراوت صبحدم

ای سخاوت باران

ای شهامت نسیم

ای ستایش جاوید

بتاز به سوی بلندترین قله

و تنهایی را به چشمهای من ارزانی دار

به چشمهای بارانی من!

بتاز به سوی دیواری عظیم تا بی نهایت

که بغض فاصله هاست

دیوار را که آوار کنی...

بتاز و ثانیه ای درنگ مکن

که چرا این خسته را مهمان تنهایی کرده ای

بتاز که آنجاست آرامش ات نه در هم کلامی ام

بتاز که آنجاست شکوه ات نه در صداقت ام

بتاز ... اما بدان

بالای آن قله که شوق توست

منم پرچمدار وفا

 

نظرات 18 + ارسال نظر
حافظ چهارشنبه 5 اردیبهشت 1386 ساعت 08:57 ب.ظ

میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست
تو (خود)حجاب خودی حافظ از میان برخیز

دیوار=خود

نسی جوون چهارشنبه 5 اردیبهشت 1386 ساعت 10:02 ب.ظ

به نام خدا
سلام مریم جوونم....! خوبی عزیزم؟
مرسی که به فکرمی.... ولی خوب کاری کردم من دیشب که شاید اشتباه کرده باشم.... ولی خوب پشیمون نیستم از کاری که کردم..... تو که خودت بدتر از من می نویسی که... ولی خدائیش شعر با حالی بود.... ولی من واقعا هنوزم هنگم.... نمی دونم چه شکلی اون چیزی که تو دلم هست و واست بیان کنم...البته در مورده همی نشعر منظورمه.... ولی خوب ....بازم نمی دونم چی بگم....فعلا...!یا حق!

نسی جوون چهارشنبه 5 اردیبهشت 1386 ساعت 10:02 ب.ظ

یه نفر خوابش میادو واسه ی خواب جا نداره، یه نفر یه لقمه ی نون برای فردا نداره...
یه نفر میشینه و اسکناساشو می شماره، میخواد امتحان کنه که داره یا نداره...
یه نفر از بس بزرگه خونه شون گم میشه توش، اونیکی اتاقشون واسه همه جا نداره...
بابا میخواد واسه دخترش عروسک بخره، انتخابم میکنه ولی پولشو نداره...
یکی دفترش پر از نقاشی و خط خطیه، اونیکی مداد برای آب و بابا نداره...
یکی ویلای کنار دریاشون قصره ولی، اونیکی حتی تو فکرش آب دریا نداره...

نسی جوون چهارشنبه 5 اردیبهشت 1386 ساعت 10:04 ب.ظ

آدما از یه جا اومدن همه میرن یه جا، اونجا فرقی بین فقیر و دارا نداره...
کاش یه روزی بشه که دیگه نشه جمله ای ساخت، با نمیشه... با نمیخوام... با نشد... با نداره...

خاطره چهارشنبه 5 اردیبهشت 1386 ساعت 11:07 ب.ظ http://khaterehkh.blogsky.com

سلام
چه قشنگ بود به دلم نشست
راستی الان دوباره پینگ کار میکنه
نگفتی ایمیلم رو گرفتی...هنوز کاری نکردی؟

سیاوشی پنج‌شنبه 6 اردیبهشت 1386 ساعت 07:51 ق.ظ http://arezoo62.mihanblog.com

سلام مریم عزیز خوبی
نمی دونم چرا همش تو اشعار تو نوشته ها فقط منتظریم ای کاش واژه ای به اسم انتظار نبود... دیگه چیزی به نظرم نمیاد منم هنگ کردم........ ولی در کل شعر قشنگی بود....

حضرت عشق --** روزبه **-- پنج‌شنبه 6 اردیبهشت 1386 ساعت 02:30 ب.ظ http://hazrat-eshgh.blogsky.com

سلام
خوبین شما ؟
وبلاگ فوق العاده جالبی دارین مخصوصا قالب و عکس ها !
خوشحال میشم بیشتر در ارتباط باشیم
منتظرتونم
قربانت
فعلا...
-----یا حق ! -------

مریم همراز عشق پنج‌شنبه 6 اردیبهشت 1386 ساعت 05:36 ب.ظ

سلام گلم

ممنون که اومدی

ببخش که دیر میام و ببخش که خونتونم نیومدم

آپ زیبایی بود

شعرت قشنگ بود مریمم

موفق و سلامت باشی

[ بدون نام ] جمعه 7 اردیبهشت 1386 ساعت 06:23 ب.ظ http://corbis.blogsky.com

سلام پرچمدار وفا !

بتاز به سوی دیوار عظیم بی نهایت...

که بغض فاصله هاست...

این ۲ مصرع عالی بود عالی !...

بابای

[ بدون نام ] شنبه 8 اردیبهشت 1386 ساعت 12:05 ق.ظ http://www.wall.blogsky.com

سلام
وفا...نمی دونم چرا گاهی که پرچمداره وفا می شیم...باید بی وفایی ببینیم..

سپیده شنبه 8 اردیبهشت 1386 ساعت 04:38 ب.ظ http://www.sepidehman.blogfa.com

سلام مریم جون.
وبلاگ خیلی قشنگی داری.
به منم سر بزن اگه با تبادل لینک موافقی بهم حتما بگو عزیزم.
بای.

[ بدون نام ] شنبه 8 اردیبهشت 1386 ساعت 05:21 ب.ظ

به غم کسی اسیرم که ز من خبر ندارد،
عجب از محبت من که در او اثر ندارد،
غلط است هر که گوید دل به دل راه دارد،
دل من ز غصه خون شد دل تو خبر ندارد!!!
--------------------------------------------------------------------
سلام آبجی مریم گلم
.
ببخشید اینقدر این درسا و ورزش و کلاس های جور واجورم زیاد شده نمی رسم به دوستام هم سر بزنم
.
فقط شرمندگیش می مونه برای من
.
آپت هم زیبا بود ،‌راستی پرچم دار وفا من بی وفام تو دیگه چرا نمی یای به من سر بزنی :(
.
موفق باشی و پیروز
.
به امید دیدار
.
»»»-----(آرش)-----» از وبلاگ پریچهر

آبی مثل آسمان سه‌شنبه 11 اردیبهشت 1386 ساعت 08:04 ب.ظ http://daricheh1.persianblog.com

دریا و من چه قدر شبیه یم گرچه باز
من سخت بیقرارم و او بیقرار نیست
با او چه خوب می شود از حال خویش گفت
دریا که از اهالی این روزگارنیست
امشب ولی هوای جنون موج میزند
دریا سرش به هیچ سری سازگار نیست ...

کسیکه هویتش گمشده پنج‌شنبه 13 اردیبهشت 1386 ساعت 02:21 ق.ظ http://hoviyat-i-gomshodeh.persianblog.com

درود دوست قدیمی...
گمان میکنم که به روز شدم.و اگر عمرم کفاف دهد مینویسم از هجران بی وفایی کسی میان همین کوچه های پس کوچه های وبلاگ نویسی.
مرا به یاد دارید!!

خلیل دشتی شنبه 15 اردیبهشت 1386 ساعت 04:44 ب.ظ http://ravi84.blogfa.com

با سلام. خدمت دوست وفادارم. به خدا منو با این کارتون شرمنده کردین. مدتی بود که یک گرفتاری واسم پیش اومد و من نتونستم به وبلاگ نویسی برسم. اگه می خواین منو بشناسین می تونین نگاهی به لینک هاتون بکنین. لینک ادبیات داستانی واسه من بود که مدت هاست که آپ نمی شد، اما شما با این حال سراغم رو می گرفتین. در ابتدا باورم نمی شد که باز به وبلاگم نظر بدین. اما... واقعاَ من نمی دونم این محبت شما رو چگونه جبران کنم. الآن وبلاگ جدیدی رو به راه انداختم . خوشحال می شم که نظرتون رو بدونم.اگه لطف کنید آدرس جدیدمو لینک کنید به جای اون ادبیات داستانی ممنون می شم. منم هر روز به شما سر می زنم تا با این کارم ذره ای از محبت شما رو جبران کنم. مرسی. خلیل دشتی، دانشجوی ادبیات داستانی، تهران

مریم همراز عشق یکشنبه 16 اردیبهشت 1386 ساعت 05:09 ب.ظ

سلام مریم گلی خودم خوبی

بچه ها الان خونتون هستن نه

منم دلم می خواست اما استادم مریض شده

من باید می رفتم باشگاه

مریم من دلم می خواست بیام خونتون (با سوز بخون)

سلامت باشی

خوش بگذره بیا خونمون

سیاوشی.عاشقانه ها یکشنبه 16 اردیبهشت 1386 ساعت 08:50 ب.ظ http://arezoo62.mihanblog.com

سلام مریمی عزیز
مرسی از اینکه هوای دادشیو تو این ظلمت داری
شاد باشی...

خاطره یکشنبه 16 اردیبهشت 1386 ساعت 11:07 ب.ظ http://khaterehkh.blogsky.com

سلام
چی شده آپ نکردی؟

راستی فکر کنم منظورم رو درست متوجه نشدی اگه جمله اخرم رو در پستم دوباره بخونی متوجه میشی
منم با پا کردن صورت مساله مخالفم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد