مکان!

نگاهم را می گیرم 

از هرچه بود و خوب بود 

از هرچه بود و از هرچه نبود! 

راه خیال را کج می کنم 

مبادا برسد آنجا که تویی! 

بالا می روم از آبشار 

سرریز می شوم از خورشید 

به هر محال دل می دهم 

مبادا برسم آنجا که تویی! 

جایی که تو بودی و قرار بود! 

من بودم و بهار بود!

نظرات 1 + ارسال نظر
دل یکشنبه 14 مهر 1387 ساعت 11:01 ق.ظ

هر که او باز ماند از اصل خویش
باز یابد روزگار وصل خویش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد